حکایاتی از شیخ جعفر مجتهدی

 


 

چشم پوشی از گناه و عنایت به جناب مجتهدی:


آقایان چایچی و بیگدلی نقل کردند:
آقای مجتهدی فرمودند:

 در ایام نوجوانی که به مدرسه می‌رفتم در بین راه به فقرا کمک می‌کردم. یک روز که از مدرسه بر می‌گشتم در بین راه پیرزنی را دیدم که مقداری اسباب و اثاثیه در دست دارد او از من خواهش کرد که کمکش کنم و اثاثیه را به من داده و از جلو حرکت کرد تا به منزلی رسیدیم، سپس درب را باز کرده و وارد خانه شد.
من نیز همراه او داخل شدم، که ناگهان درب بسته شد و با چند دختر جوان روبرو شدم، آنها گفتند:.....

 
ادامه مطلب ...